کار نیکو کردن از پر کردن است .
به نام خدا
دوشنبه در مدرسه ما آش نذری پخته بودند . همه بچه ها غوغا می کردند . وقتی که آش را آوردند ، یکی از دوستانم به نام " متین عجم " که از روزهای قبل همکلاسی ها به او از روی مسخره بازی می گفتند : "لجن"
با خودش یک شیشه کشک آورده بود . من هیچوقت او را لجن صدا نزده بودم چون از بی ادبی خوشم نمی آید . همه بچه ها از او می خواستند که بهشان کشک بدهد اما او می گفت : شما مرا مسخره کرده اید و من به شما کشک نمی دهم . وقتی من از او کشک خواستم گفت : حتما ، چون من او را مسخره نمی کردم . به او گفتم با کشک یک دایره روی بشقاب آش من بکشد . او هم این کار را کرد . بعد آقای ورزش با یک کشک خشک آمد و یک تکه کشک وسط دایره قبلی گذاشت که خیلی جالب شده بود . همه دوستانم حسودی می کردند .
وقتی این موضوع را برای بابا تعریف کردم خیلی خندید و گفت : این هم پاداش بچه با ادب است .
با ادب باش تا بزرگ شوی
که بزرگی نتیجه ادب است
بی ادب مرد کی شود مهتر
گرچه او را جلالت نسب است .
بابام گفت این خاطره رو این جا بنویسم و این شعر رو هم خودش نوشت .
این هم عکسی از وقتی کلاس دوم دبستان بودم :
پایان